رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

بعد از چند وقت....

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۱۴ ب.ظ

یادم نمیاد اصلا آخرین بار کی اینجا بودم 

سال نوتون مبارک عزیزهای دلم 

سال ۹۹ همش خونه نشینی بود و بس اتفاق خاصی نیفتاد که بخوام بگم 

امروز بعد یک سال و اندی با برادرم رفتم مغازه‌اش که مرکز شهره. رفتم مسجدی که اون اطراف بود مستأصل داشتم می‌گشتم که با نگاه های عجیب غریب مردم به خودم اومدم. یه شلوار جین وحشتناک گشاد پام بود با یه مانتو سیاه گشاد تا زیر زانوم روسریم هم کامل جلو بود و میتونم بگم هیچی از موهام معلوم نبود فقط چون چادر سرم نبود خانم‌ها و آقایون رهگذر داشتن با نگاهشون من رو میبلعیدن. بالاخره متوجه شدم که سرویس بهداشتی خانم‌ها توی هزار پستو هست و باید داخل مسجد بشی تا بتونی از سرویس بهداشتی استفاده کنی. میدونستم که از نظر شارع مقدس نباید وارد مسجد میشدم ولی تودلم  از خدا معذرت خواهی کردم و به ارواح طیبه سازنده و طراح مسجد درود فرستادم که فکر این رو نکرده که یه خانم خیلی امکانش بیشتره که به هر دلیلی وسط خیابون به سرویس بهداشتی احتیاج پیدا کنه و اون احتمالا آقای طراح نمی‌دونم پیش خودش چه فکری کرده که سرویس بهداشتی بانوان رو هفتاد و پنج سوراخ پنهان کرده 

واقعا نمی‌دونم این افکار پوسیده و نخ‌نما و تارعنکبوت بسته کی قراره اصلاح بشه 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۱۵
رومی زنگی

نظرات  (۱)

سلام خوبی؟

عیدت مبارک :)

دانشگاه خوش میگذره ؟

پاسخ:
سلام عزیزدلم عید شما هم مبارک 
راستش نه اصلا این مجازی شدنه ضربه محکمی بود بر اعصاب و روان ما 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی