رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

اسیر شدیم

يكشنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۱، ۰۳:۵۹ ق.ظ

دو سال قبل برای مشورت رفتم پیشش و اینجوری بود که بلاتکلیفی اول مسیرت رو پیدا کن بعد بیا بهت بگم چیکار کنی 

وقتی اومدم اینجا بهش پیام دادم که قبول شدم و رها نکرد تکست داد و تکست داد تا این که رسید به جایی که نباید و بند رو بریدم امروز و تمام شد و حالا نمیدونم چرا نشستم و مثل ابر بهار اشک میریزم 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۰۷
رومی زنگی

نظرات  (۱)

🙄

 

خیره :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی