اسیر شدیم
يكشنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۱، ۰۳:۵۹ ق.ظ
دو سال قبل برای مشورت رفتم پیشش و اینجوری بود که بلاتکلیفی اول مسیرت رو پیدا کن بعد بیا بهت بگم چیکار کنی
وقتی اومدم اینجا بهش پیام دادم که قبول شدم و رها نکرد تکست داد و تکست داد تا این که رسید به جایی که نباید و بند رو بریدم امروز و تمام شد و حالا نمیدونم چرا نشستم و مثل ابر بهار اشک میریزم
۰۱/۰۱/۰۷
🙄
خیره :)