رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

۲۹مهر

به اون کسی که همیشه حواسش بهم بوده حتی وقتی که بهش گله کردم که حواست هست هیچ حواست بهم نیست🥺😞

دوازده سالم بود که مهرش رو انداختی به دلم و الان شد هفده سال بعد از اون روزها و بالاخره منو چرخوندی و چرخوندی ولی دست آخر رسوندی به اون چیزی که فکر میکردی استحقاقش رو دارم. مرسی که این همه حواست بهم بود مرسی که هربار گفتم اه این دفعه هم نشد چی از جونم میخوای با لبخند نگاهم کردی و گفتی مونده هنوز صبر داشته باش وجودم مثل چینی بندزده شده بود هزار تکه بودم و هربار خودمو با چسب سرپا کردم و مثل سابق نشدم اما اکسیر عشقت بر مسم افتاد و زر شدم دیگه اثری از اون زخم ها و اون روان آش و لاش نیست منو ببخش که گاهی بهت بی اعتماد شدم و وجود نازنینت رو انکار کردم خودت خوب میدونی من از اینجا به بعد خیلی خیلی بیشتر به کمکت به مهربونیات به آغوشت نیاز دارم هوامو داشته باش مثل همیشه که من بچه پررو بودم ولی تو بی منت دوستم داشتی و در آغوشم گرفتی. لطفا حواست بهم باشه که برای جلب توجه و محبت هرکاری نکنم و خودت از خطرات پیش رو حفظم کن 

رومی زنگی
۲۳مهر

Guess what?! 

رومی زنگی