رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

هوای حوصله ابریست...

سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۴۰ ق.ظ

یادمه موقعی که سوم راهنمایی(هشتم کنونی!) بودم به مادرم گفتم نمیشه من دیگه درس نخونم؟! بسه دیگه ۸ سال اومدم مدرسه کجای کار رو گرفتم مادرم یه جوری که هم باورش شده بود هم نه شروع کرد واسم توضیح دادن. امروز نیاز دارم باز یه نفر برام توضیح بده کجای زندگی وایسادم بعد ۱۸ سال درس خوندن. یکم شرایط برام سخت شده و نمی‌دونم راه درست چیه و کجاست 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۲۸
رومی زنگی

نظرات  (۲)

توکل به خدا، ان شاالله نتیجه میگیریم :)

هنوز این راه ادامه داره، باید طی کرد تا فهمید خدا چه چیزای بهتری رو برات طی این مسیر قرار داده؛ تو این روزا غیر خدا کسه دیگه ای نیست که آروممون کنه :)

شکر که همیشه و همه‌جا هست :))

پاسخ:
آره واقعا شکر :) 
خدا کنه بتونم حال خودمو جا بیارم 
۳۰ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۱ محمدرضا حمیدیان پور

اخرش چی شد ادامه دادی یا نه ؟؟؟

 

افتادم دنبالت اگه خواستی بی افت دنبالم از حضورت توی وبلاگ کوچولوم شاد می شم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی