رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

و من همچنان ندونسته به قاضی میرم 😑⁦🤦🏻‍♀️⁩

پنجشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۸، ۰۴:۳۸ ب.ظ

مریم یه دختر موفرفری بود که روز اول تو کلاس بیولوژی دیدمش. از همون روز اول اصرار داشت که من موندنی نیستم و میخوام دوباره کنکور بدم.به نظر بزرگتر میومد هم سن و سالهای خود من بعدا فهمیدیم از من هم بزرگ‌تره. خیلی باهاش مراوده نداشتم تا این اواخر که خودش هی اومد در مورد کنکورش گفت و شنید. رتبه اش هزار و خرده ای شد و در نهایت دانشگاه آزاد قبول شد توی دلم یه وقتایی بدجوری بهش حسودی میکردم تا این که متوجه شدم سالها قبل پدر و مادرش رو از دست داده و الان با خواهرش تنها زندگی میکنن. اینقدر اون لحظه حالم بد بود که از خودم بدم اومد من داشتم چی فکر میکردم و واقعیت چی بود. عبرتم هم نمیشه باز همچنان زود قضاوت میکنم ⁦🤦🏻‍♀️⁩

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۲۸
رومی زنگی

نظرات  (۳)

قبل از قضاوت.همه ی زاوایای زندگی طرفو تجسم کن

پاسخ:
متاسفانه این کارو نکردم دیگه ⁦🤦🏻‍♀️⁩⁦🤦🏻‍♀️⁩

سلام 

تو رو خدا یه سوال می پرسم جوابم و بدین 

واقعن مهمه برام

این خانم دانشجوی روزانه بود و همزمان کنکور داد؟ و بعد از قبولیِ دانشگاه  آزاد انصراف داد؟

پاسخ:
نه عزیزم روزانه نبود شبانه بود 

شما میدونید که امکانش هست همزمان با دانشگاه روزانه کنکور داد و برای دانشگاه آزاد انتخاب رشته کرد یانه؟

من رشتم دوست ندارم😥

امکان انصراف هم ندارم 😫😫😫

پاسخ:
فکر کنم بشه آزاد و هرچی بجز روزانه رو انتخاب کرد 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی