رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

همانطور که مستحضر بودین ما تا ۲۸ ام کلاس ها رو رفتیم یعنی مجبورمون کردن که بریم در واقع فلذا تعطیلات ما از همون ۲۹ ام شروع و به ۱۶ فروردین ختم شد. توی این ۱۷ روز من قریب به ۱۷۰ ساعت رو فقط خواب بودم. مدیونین اگر فکر کنین خواب به موقع عین آدمیزاد ، ساعت ۳ و نیم ۴ می‌خوابیدم از اونور هم تا لنگ ظهر (حدود ۱۲) خواب بودم و بعد از اون باز عصر هم یکی دو ساعت متوسط می‌خوابیدم دیگه داشت حالم از خودم بهم میخورد. نتیجه این بخور بخواب ها هم یه چند کیلویی اضافه وزن برام داشت متاسفانه 😩🤦 . از نظر درسی هم که نگم براتون اصلا اون اتفاق هایی که میخواستم نیفتاد یه جلسه ویس بافت نوشتم و یه جلسه نصفه و نیمه باکتری و بیوشیمی و مطمئنم که بعد از تعطیلات حسابی قراره خوشحال بشم از فراموش کردن درس ها و یکی توی سر خودم زدن و یکی تو سر اونها. القصه که من از تعطیلاتی مشابه نوروز که فِرت میفتن وسط ریتم زندگی و گند میزنن بهش متنفرم دلم میخواد بعد از تعطیلات با چیزهای تازه ای روبرو بشم- مثل تعطیلات تابستون یا گپ بین دو تا ترم - نه این که اون ریتمی که خودتو کشته بودی دست بگیری تازه از دستت در رفته باشه و مجبور باشی از نو دوباره خودتو بکشی تا اون تنبلی ها و بخور و بخواب ها جای خودشونو به تلاش و فعالیت بده و الله که من حاضر بودم تمام طول عید دانشگاه میرفتم و یه نفس میرفتم تا تابستون ( هرچند که اونم معتقدم خیلی زیاده ۳ ماه تعطیلی همون یک ماه و نیم کافیه) 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۱۴
رومی زنگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی