رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

جشن آناتومی

چهارشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۳۶ ب.ظ

از روز اولی که توی مهرماه با دکتر ز کلاس داشتیم نوید این جشن رو بهمون داده بود که هر سال با ورودی که کلاس دارن شب عید یه جشن آناتومی برگزار میکنن و من با این که سن و سالم بیشتر از بچه ها مون بود کلی ذوق داشتم واسش. خلاصه که دوشنبه روز جشن بود و اونقدر بچه ها مزه ریختن و خندیدیم که اشک میومد از چشمامون از مجری گری داغون الف که بگذریم علی (اونیکی مجری) اونقدر ریلکس شوخی میکرد که خودمون هم باورمون نمیشد داره شوخی می‌کنه . آخرش هم یه کیک ۹۷ خوردیم و دکتر ز کلی تشویق مون کرد که آفرین خیلی خوب برگزار کردین و ما ته دلمون قند آب میکردن ف.ب هم اسکالپل طلایی انجمن رو اساتید پیش کسوت آناتومی بهش تقدیم کردن. با زهرا و سارینا کلی عکس انداختیم و شبی بود که برای همیشه تو ذهنم موند. 

∆آنژین شدید شدم و دارم میمیرم از گلودرد و گوش درد به حدی که امروز نه دانشگاه رفتم نه سرکار 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۲۲
رومی زنگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی