رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

...piling up

يكشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۲۴ ب.ظ

احساس میکنم تک تک بیت های حافظه ام پرشده و دیگه جایی برای کسب کردن و به خاطر سپردن اطلاعات جدید نداره. از درس های این ترم فقط آناتومی رو تا اینجا با کلاس پیش اومدم اونم از بس که دوستش دارم ، بیوشیمی فصل ها داره یکی پس از دیگری pile up میشه و بیولوژی و آمار رو هم ای بگی نگی خوندم. امروز کلاس بیوشیمی داشتیم و یهو دیدیم که یه استاد کاملا جدید اومد تو کلاس یکم شبیه معلم های مدرسه بود تا استاد. درس دادن شون هم چندان تعریفی نداشت وقتی توی آزمایشگاه استاد اصلی که از اول ترم اومده بودن رو دیدیم ازشون پرسیدیم که شما دیگه تشریف نمیارین و گفتن که خیر و یه چیز عجیب دیگه هم گفتن و اون اینکه تا آخر ترم علاوه بر خانم دکتر 2 تا استاد دیگه هم برای ندریس اضافه میشن 😢 واقعا نمیدونم چنین درسی رو چه شکلی قراره امتحان بدیم آخر ترم ؟! بیوشیمی در عین جذاب بودن اصلا جذبم نمیکنه برم بخونمش لعنتی رو 😒 تازه یک ماه از ترم گذشته و من نمیدونم این همه مطلب تو ذهنم میمونه تا آخر ترم یا نه ؟ درس های دامپزشکی خیلی با مهندسی متفاوته و راستش رو بخواین یه کم هول برم داشته از طرفی تقریبا همه تو دانشکده میدونن من یه لیسانس دارم و این یه کم معذبم میکنه چون احساس میکنم توقع شون تو هر زمینه ای از من بالا میره. 

+امروز تو آزمایشگاه بیوشیمی ر برگه اکسل که نمودار جلسه قبل رو پرینت گرفته بودم دستم دید یه چشم غره رفت زل زد تو چشمام و گفت: ششش ازت متنفرررم 😐 با یه لبخند حرص درآر برو به جهنم نگاهش کردم و احساس میکنم دارن دشمنام یواش یواش زیاد میشن 😢

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۶
رومی زنگی

نظرات  (۳)

+ کی؟! :|
پاسخ:
رها یکی از هم کلاسیام 
کلا حس خوبی به من نداره انگار ولی I don't care😅
+چرا ازت ناراحت شده ؟
پاسخ:
چون اونا نمودار رو با دست کشیده بودن من با اکسل 😒 مسخره و بچه گانه است ولی واقعیه متاسفانه
فردا بیوشیمی قصد پرسیدن داره و باید براش اماده باشم ! چه کابوس بزرگی !
یکی از تفریحات منو دوستام اینه که رفرنسا و جزوه‌ها رو به اندازه‌ی سرفصل این ترم ورق می‌زنیم. دوباره به صفحه‌ی اول می‌ریم و تا جایی که باید امتحان ترم بدیم باز ورق می‌زنیم. این کار رو بارها انجام می‌دیم، در نهایت به قطر زیاد کاغذ مابین انگشت‌هامون خیره می‌شیم و با صدای بغض الودی از هم می‌پرسیم : «ینی این ترم تموم می‌شه؟!»
یه درجه بالاتر از این، نگرانی برای اینه که یادمون می‌مونن این درسا ؟! 
کی مرورشون کنیم پس ؟
بعد این محفل گرم با بلند شدن یکی از دخترا و اعلام عزم راسخ‌ش برای تغییر رشته، به پایان می‌رسه و متفرق می‌شیم :))
پاسخ:
عزززیزم ما در مورد تقریبا همه درسا اینطوری ایم تازه خودمون رو کشتیم و التماس دکتر ز استاد آناتومی رو کردیم که لااقل یه میان ترن بگیرین ازمون زیر بار نرفت که نرفت دیروز سر آزمایشگاه اناتومی به زهرا دوستم میگم من دیگه الان امادگی دارم امتحان فاینال بدم بسه دیگه دیگه بیشتر از این بعید میدونم اصلا تو ذهنم بمونه چیزی :(((

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی