رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

ظرافت های دخترانه

جمعه, ۲۲ تیر ۱۳۹۷، ۰۲:۰۴ ق.ظ

راستش بارها با مادرم سر این موضوع بحث های جدی کردیم که متاسفانه هیچ کدوم مون از موضع مون کوتاه نیومدیم و در نتیجه بحث مون بدون جمع بندی و نتیجه گیری موند . 

مادر من فرزند اول  یک پدر سوپر دیسیپلین دار ارتشی بوده ( خودتون فشارهای روی بچه اول رو با والد ارتشی جمع بزنین حساب کار دستتون میاد!) و خودش هم بعدها حقوق خونده و من ؟ فرزند اول این مادرم . از بچگی با کلی فشار و نظم و باید و نباید و تذکر بزرگ شدم . حالا بریم سراغ بحث اصلیمون؛ مادر من معتقده که ظرافت های دخترونه یعنی این که ٥٠ کیلو باشی کلا پوست و استخون ،یعنی به ظاهرت به موهات به پوستت و اینجور چیزها یه عالمه اهمیت بدی ،یعنی هیچوقت حتی وقتی عمیقا شادی قهقهه سر ندی و فقط به یه لبخند کوچیک قناعت کنی ،یعنی حتی اتفاقی هم هیچوقت نباید کوچکترین صدایی بیاد وقتی داری استکان آماده میکنی که چای بریزی ، یعنی تو سوپر مارکت اگر کسی داره چیزی رو گرون میده سکوت کن و حتی نپرس قیمتش چقدره اصلا پول رو بده سرت رو بنداز پایین بیا بیرون ، یعنی کلا با تُن  صدایی صحبت کن که به زور صدات شنیده بشه نه این که بلندگو قورت دادی انگار ( منظورشون منم !) یعنی وقتی داری غذایی رو از یه ظرف به ظرف دیگه می ریزی حتی یه مولکول از غذا هم تصادفا روی سطح کابینت نریزه چون در این صورت (ها) دیگه تو ظرافت دخترونه نداری . 

القصه من توی خیلی از زمینه ها با مادرم توافق ندارم سر این ظرافت های دخترونه . مثلا من اینطوری نیستم که صبح ها تا چشم باز کنم آرایش کنم و کسی بدون آرایش ام رو ندیده باشه چون معتقدم آرایش مال مواقع خاصه و دلیلی نمیبینم هرروز هرروز آرایش داشته باشم یا مثلا من رنگ های خنثی مثل مشکی ، سُرمه ای و طوسی ملانژ رو ترجیح میدم و هیچوقت مثلا دلم نخواسته مانتوی لیمویی یا نارنجی بپوشم و خدا میدونه که چقدر توبیخ شدم گاهی سر این قضیه که تو افسرده ای دل مرده ای فلانی بهمانی :(( یا در مورد وزن من معتقدم باید در حدی که سلامتی آدم به خطر نیُفته اضافه وزن نداشت ولی این که من خودم رو بکشم که شبیه فلانی بشم رو من کلا باهاش مخالفم من معتقدم من ، منم و فلانی ، فلانی و من حاضرم فقط شبیه خودم باشم نه هیچ کس دیگه . ضمنا من از کلیشه ها جنسیتی به غایت متنفرم مثل اینکه دختر فلان کارو میکنه دختر بیسار کارو نمیکنه یعنی دلم میخوام خنجر بزنم وسط طحالم تا از خونریزی داخلی بمیرم وقتی این کلیشه ها رو میشنوم :'(((

حالا واقعا از اعماق قلبم دوست دارم بدونم نظر شما راجع به ظرافت های دخترونه چیه ؟ و معیارهایی که شما اسمش رو میذارین ظرافت دخترونه چین واقعا ؟ 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۲
رومی زنگی

نظرات  (۲)

به نظرم همه مامانا اینطورن -__- بعدم میگن تو به کی رفتی؟؟به من که نرفتی
من به وزن و ارایش کاری نداره برعکس میگه دوس ندارم لاغر باشی همین خوبه و ارایشم نمیخواد و باهام هم نظره ،همونطور که گفتی جاهای خاصی مث عروسی
اما امان از خونه داری :/ دهنموسرویس میکنه با وجود اینکه میدونم توی این دوره زمونه همینم زیادی بلدم:)) 
مامانم بدش میاد از خنده بلند و بلند حرف زدن جایی میرم رعایت میکنم اما توی خونه خودمونم گیر میده و موافق نیست چاردیواری اختیاریه:// میگه اروم بخند
:| خب از ته دل خندیدن که نمیشه مصنوعی باشه:/ 
 اروم صحبت کن:/ من دوس ندارم مث بعضی دخترا الکی صدامو نازک کنم ایششش:/ 
:)))))
پاسخ:
وااای خونه داری و شلختگی و مرتبی که هیچی اصلا !:'((
مادر من هم میگه تو آپارتمان صدا میره و از این صحبتا :'((
وااای آره منم متنفرم از عشوه اومدن الکی :||

عزیزممممم 
چه مامان سخت گیری 💚
مامان من اصلا نمیذاره من سمت اشپزخونه بیام میگه میزنی کثیف میکنی :/

ولی من خلاف مامانامون معتقدم باید ساده گرفت زندگی رو 😍🤗
پاسخ:
مادر من هم میگه آشپزخونه رو کثیف میکنی اما میگه بالاخره باید یاد بگیری 
منم شدیدا معتقدم باید ساده گرفت زندگی رو اصلا معلوم نیست ما چقدر زنده باشیم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی