رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش!

يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۴۷ ق.ظ

از دو سه روز قبل مادرم گفت جمعه شب منزل یکی از اقوام دور پدریم دعوتیم از همون روز من و برادرم که اصلا تمایلی به شرکت توی اینجور مراسم نداریم شروع کردیم غر زدن که ما نمیایم و درس داریم و اینا و مادرم گفت من نمیدونم مشکلتون رو با پدرتون حل کنین :/ ما هم حاضریم بمیریم ولی با پدرم نخوایم بحث کنیم چون در هر صورت  حرفش رو تحمیل میکنه خلاصه با هزار تا چیزه و اینه و لکنت زبان! تونستیم راضیش کنیم که ما نریم . 

دیشب آخر شب مادرم به شوخی گفت : حدس بزن کی امشب سراغتو میگرفت گفت خانم س (یکی از اقوام نه چندان دور)لازمه توضیح بدم خدا شاهده من آدم سیاه قلب و بدی نیستم اما  خانم  مذکور به طرز باورنکردنی رو اعصابه و توی همه امور اظهار فضل میکنن بدون اینکه ازشون خواسته بشه . از بحث اصلی خارج نشیم ! مادر من از تابستون پارسال تا الان حدود15 کیلو وزن کم کرده که خب خیلی به چشم میاد خانم س برگشته به مادرم گفته چقدر لاغر شدی !! چیکار کردی ؟ از تو که دیگه گذشته  به دخترت بگو چیکار میکنی اونم لاغر بشه(یعنی من ) :/// فکککککر کن !!!  بله من یه چند کیلو اضافه وزن دارم که فرصتش رو نداشتم تا الان یا اصلا دلم نخواسته که کم کنم این فقط به خودم مربوطه نکته جالب اینجاست که این خانم و دخترانشون من حدس می زنم روی هم بالای 100 کیلو اضافه وزن داشته باشن و این که چنین نسخه ای برای دیگران  تجویز میکنن دیگه خیلی زور داره :((( 

مادرم هم در کمال خونسردی بهشون گفته که رومی هم الان مشغوله و 3-4 کیلو کم کرده تا الان (البته دروغ هم نگفته از زمستون تا الان 3 کیلو کم کردم ;) ) بعدش گفتن که چرا ازدواج نمیکنه حالا؟ داره دیر میشه ها !!!! مادرم هم بهشون گفته که میگه تکلیفش که ما هم نمیدونیم چیه با خودش معلوم نیست و تا معلوم نشه نمیخواد تو سردرگمی ازدواج کنه من و پدرش هم گفتیم ما به این تصمیمت احترام میذاریم .:)))) یعنی گل از گلم شکفت وقتی دیدم مادرم اینجوری جوابشون رو داده و پریدیم بوسیدمش اما خدا میدونه که چقدر دیشب اعصابم خرد شد از اینکه بعضی آدمها نمیتونن متوجه بشن که بعضی چیزها کاملاااااا خصوصی و شخصیه و نباید توش سرک کشید. 

+ عذر میخوام که فضای پستم آمیخته به غر و کمی خاله زنکیه ولی داشتم منفجر می شدم وقتی نوشتمش خیلی حالم بهتر شد. 

++ راستی خوشحال میشم اگر بدونم تصوری که از من دارید چیه ؟ منظورم ظاهر و عقیده و اینهاست . اگر دوست داشتین بهم بگبن:))

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۳
رومی زنگی

نظرات  (۶)

ببین رومی این حرفای خاله زنکی فامیل ، برمیگرده به یه اختلال نوروسایکولوژی به اسم آفازی یا دیسفازی که این وضعیت یه زیر شاخه از این اختلال هست. طرف فقط یه چی میگه که یه چیزی حرفی زده باشه. 
کلا بذار به حساب سطح تفکر پایین و اختلال روانی. آدم که از کسی که اختلال داره انتظاری نداره که ://

در مورد رومی🤔 والا هیچ وقت نتونستم شبیه سازی کنمت. شاید گلسا رو تا حدودی تو ذهنم شبیه سازی کرده باشم اما تو رو نتونستم😂
پاسخ:
چه جالب نمیدونستم خدا شفاشون بده ان شا الله :)))
آره واقعا من انتظاری ندارم خداییش :))
عههه !!! چرا آخه ؟! یعنی من اینقدر غیر قابل پیش بینی ام ؛)))
ای بابا اهمیت نده اصلاً
از این آدما همیشه توی تاریخِ بشر بودن:| هستن -_- و خواهند بود :/
بیخیال
حرفاشون اصلا اصلا اهمیت نداره :)
پاسخ:
من خیلی حساسم البته خیلیییی دارم رو خودم کار میکنم که اینقدر حساس نباشم راست میگی واقعا پشیزی ارزش نداره :))))
چرابعضیا اینجورین😒ازاینکه یکی باهام این رفتاروکنه متنفرم و قطعا جبران حرفشو انجام میدم
پاسخ:
من نمیدونم واقعا کمبودهای خودشون رو توی دیگران جستجو میکنن انگار :((( 
منم خودم حضور نداشتم وگرنه احتمالا اتفاق دیگه ای میفتاد :)))
به قول جناب مولانا که در جواب همچین آدم های گفته
موی بشکافی به عیب دیگران 
چون به عیب خود رسی کوری از آن😎😏
بهشون توجه نکنم عزیزم :)
در مورد رومی از لحاظ ظاهری شبیه همین عکسی که آواتار وبته:):***
پاسخ:
ممنونم ازت عزیز دلم لطف داری 
جدددی میگی ؟؟!! کمی تا قسمتی شبیهم درست گفتی آفرین :****
آقا حالا که شعرم اومده این شعر از حافظ رو هم بگم:))
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید 
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم 
:))
پاسخ:
به به مرسی از شعر خوبت مثل اینکه تو هم خیلی به ادبیات علاقه داری همدم جانم 
بعضیا انگار حرف نزن دنیا نمیچرخه دیگ...
اما گاهی من فک می کنم اظهار نظر های بی ربط دیگران ی جوری بوی حسرت و عقده داره:|البت گاهی...

پاسخ:
بله موافقم باهاتون درست میگین . البته من دارم خیلی رو خودم کار میکنم که تاثیر نذاره روم حاشیه ها . 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی