رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

بیستم و بیست و یکم یعنی دیروز و پریروز ریویو آناتومی بود به قدری این نمونه های احشا و دل و روده رو جابجا کردم و واسه همه توضیح دادم که دستم رو علی رغم ۱۲ بار شستن نمی‌دونستم به دهان و بینیم نزدیک کنم امروزم برای آخرین بار پاورای آناتومی رو یه دوره کردم و رفتم دانشکده همه جلوی ساختمون آناتومی جمع شده بودن منم رفتم و بچه ها مثل همیشه ریختن سرم و شروع کردم باز براشون کلوآک و بورسا فابریسیوس و اوروجنیتال رو توضیح دادم. دکتر ز عزیزدلم پاشون پیچ خورده بود و آتل بسته بودن من که جیگرم کباب شد گروه یک رو دکتر ص صدا زد واسه امتحان ما تو حیاط همچنان مشغول بودیم امتحان اونا تموم شد و ما رو صدا زدن که بریم واسه امتحان ۱۵ تا میز و در واقع ۳۰ تا سوال رفته بودیم جلو که دکتر ص اومد و گفت وایسین ادامه ندین ما هاج و واج نگاهش کردیم آقای ن مهندس سالن تشریح هم این وسط شده بود آتیش بیار معرکه میخواستم بزنمش آخر سر معلوم شد یه شیر پاک خورده ای ورداشته جوابارو نوشته تو هر ایستگاه به خداوندی خدا من اینقدر که هول بودم وقتمو از دست ندم و سریع بنویسم که اصلا ندیدم این جوابارو برگه هامونو گرفتن امتحان لغو شد و دکتر ص و ز تصمیم گرفتن که تا نیاد بگه کسی که این کارو کرده نمره همه تون صفره و از ۱۰ تئوری نمره تون حساب میشه خلاصه که اسیر شدیم به خدا 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۲۲
رومی زنگی

نظرات  (۳)

از این تهدیدا زیاد می کنن آخرشم دست شون به هیچ جا بند نیست😁
پاسخ:
امیدوارم فعلا که میگن با ۰/۲۵ میندازیم تون 😨😰
://
پاسخ:
خیلی بد بود هنوز تو شوکم آرام ⁦☹️⁩
۰۹ تیر ۹۸ ، ۰۲:۳۶ دکتر محیصا
عجبا این کارا رو تو عمومی ما هم انجام میدادن ولی ما لو نمبدادیم کسی که تقلب داده برا همین نمره هامون داغون می شد 😄
پاسخ:
والا ما هم دم نزدیم دکتر ص خودشون متوجه شدن 😅🤦

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی