رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

نگم براتون از امتحان ماهی 😔😑😣😥

دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۰۱ ب.ظ

طبق فرموده دکتر میر( استاد نه چندان خوش نام ماهی) باید ساعت ۱۲ جلوی در آزمایشگاه ماهی بودیم طبق توصیه سارا و مریم و سایر بچه های سال بالایی یه مدلی برنامه ریختیم که با دکتر جُرج ( استاد گوگولی ماهی که صداش و قیافه اش کپی برابر اصل جورج کلونیه 😄) بیفتیم خلاصه کلی با برنامه رفتیم جلو که بیفتیم با جرج عزیز که چون من و زهرا نفر آخر بودیم دکتر میر 😣😒 بلند شد خودش رو انداخت وسط که خببب خانوما شما چیکار میکنین اونقدر اعصابم خط خطی بود که میخواستم بگم دکتر جان به شما ربطی ندارد ما اومدیم با دکتر جرج امتحان بدیم با اضطراب به دکتر جرج نگاه کردم که جون مادرت بیا ما رو از دست این هیولا نجات بده اونم چشم و ابرو میومد که نمیشه خلاصه که امتحان ۳-۴ تا سوالی رو n تا سوال بی ربط و با ربط پرسید آخر سرم با لب و لوچه آویزون گفت با ارفاق کامل دلم میخواست تشتک تشریح رو بکوبم تو سرش 😥😣😑 اونقدر اومدم بیرون اعصابم خرد بود که توجه همه جلب میشد خلاصه نابود شدم اصلا 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۱۶
رومی زنگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی