هر آن مریض که پند طبیب نپذیرفت/سزاش تاب و تب روزگار بیماریست
طبق سهمیه هر سال این موقع هام یه مرضی افتاده به جونم که معلوم نیست آلرژیه سرماخوردگیه ماهیتش چیه اصلا ولی کل nasal cavity ام اینقدر ورم کرده که دو سه روزه نمیتونم درست و درمون نفس بکشم و همش دارم فین فین میکنم از اون طرف کل سرم سنگینه و روزی 10 -12 تا عطسه میکنم هرچی هم ادالت کلد و تلفست خوردم تا الان افاقه نکرده اصلا و امروز توی آزمایشگاه باکتری اونقدر فین فین کردم که پسره ورودی 96 که کنارم نشسته بود یه جوری نگام کرد که خودمو جمع و جور کردم. استاد باکتری عملی یه خانم دکتر خیلی جوون ولی به شدت جدی و بداخلاقه من که گرخیده بودم به شخصه امروز روی یه دونه لام یه سری باکتری رو رنگ آمیزی کردیم با کریستال ویوله و فوشین. خیلی جذاب بود واقعا ذوق مرگ بودم اصلا. هرچند که توی لام اولم خیلی کم باکتری برداشتم و همش شسته شد و رفت ولی بار دوم یه مجموعه باکتری باسیلوس نازنین دیدم . آزمایشگاه بافت هم داشتیم که که فقط طرز تهیه مقاطع بافتی رو نگاه کردیم و باید یه گزارش واسه فردا بنویسیم نقاشی هم باید بکشیم.
damn it من نقاشیم توی جوبه واقعا فکر کنم صفر هم نشم :(((
+ عنوان اصولا به کل زندگی پر پیچ و تابم اشاره داره و مواقعی که وقتی حرف مادرمو گوش نمیدم به شدت ضرر میکنم و تاوانش رو پس میدم