رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

روزنامه دیروز

پنجشنبه, ۶ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۳۳ ق.ظ

دیروز کلاس جنین قرار بود دوجلسه ای برگزار بشه که هفته بعد کلاس نداشته باشیم و حدس بزنید مبحث چی بود؟ تشکیل دستگاه گوارش و Urogenital 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️ اونجا که رسیدیم به تشکیل جوانه تنفسی یهو دکتر ص رو کردن به من و گفتن خب بگو ریه راست چند تا لوب داشت با ترس و لرزو تتمه چیزهایی که از آناتومی انسانی یادم بود گفتم سه تا لوب که یهو استاد گفتن آها یادم نبود تو آناتومی 2 پاس نکردی با یه قیافه له شده گفتم نه استاد و استاد با یه لبخند نسبتا مهربانانه که کاملا از دکتر ص بعید بود گفتن : خیلی خب حالا چرا میترسی؟! همونجا تو دلم گفتم آخه شما از ملک الموت هم ترسناکتری چطوری میشه ازتون نترسید آخه ؟! کلاس که تموم شد احساس میکردم تو سیاره اورانوس سیر میکنم قرار بود بعدش بریم سینما اما زنگ زدم خونه و دیدم مادرم و امیر هنوز خوابن کلی اعصابم خرد شد و راه افتادم سمت خونه توی راه خونه احساس میکردم دارم از درد میمیرم رسیدم خونه دوتا قاشق غذا خوردم و سه تا قرص مسکن تازه یادم افتاد اخلاق سگیم مال چی بود به قدری حالم بد بود که حدس میزدم این بار از اون دفعه هایی باشه که کارم به سرم و اینها برسه اما خداروشکر قرص ها تاثیر کرد و تا رسیدیم به سینما حالم بهتر شد فیلم بمب یک عاشقانه رو دیدیم و به نظر من خیلی جالب و قشنگ بود بعدش که برگشتیم خونه مادرم ماشین رو کج پارک کرده بود بهش گفتم گفتن دیگه خیلی خسته ام بهتر از این نمیتونم گفتم سوییچ رو بده خودم جابجا میکنم امیر یه پوزخندی زد و گفت نمیتونی بابا لجم دراومد گفتم مگه جلبکم ؟! برو اونور ببینم نشستم و ماشین رو درست و صاف پارک کردم و به امیر گفتم چطوره؟ گفت آفرین خوبه؟ گفتم بار آخرت باشه خواهرت رو مسخره میکنیا. وقتی اومدیم بالا و به اینترنت وصل شدم تازه خبر چپ کردن اتوبوس علوم تحقیقات رو خوندم و نابود شدم اصلا مثل ابر بهار اشک میریختم و همش میگفتم آخه چرا طفلکیا باید اینجوری بشن ؟! خلاصه که تا شب حالم گرفته بود اساسی خدا رحمتشون کنه کسانی که توی این سانحه از دست رفتن 😔😔😔

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۰۶
رومی زنگی

نظرات  (۱)

وقتی ی استاد ترسناک بهت لبخند میزنه جزو زیباترین لحظات زندگیه!:دی
خدا رحمتشون کنه:(
پاسخ:
دقققیقا یه حس پیروزمندانه طوری داشتم اصلا :))
آره واقعا دلم کباب شد براشون :((

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی