ترم 1 نفس های آخر را می کشد...
امروز آخرین جلسه آناتومی عملی با دکتر ص بود. نسبت به اوایل ترم باهامون یه کم نرم تر شدن. وقتی یه سری از بچه ها رو بردن که لام نخاع رو زیر میکروسکوپ ببینن، رزیدنت ها یواشکی بهمون گفتن که دکتر میگه این ورودی خیلی بچه هاش اکتیون البته جلسه قبل به خودمون هم یه تعریف های ریزی گفته بودن مثلا گفته بودن که شما اولین ورودی هستین که مغز و نخاع رو درست حسابی خوندین اومدین سرکلاس و خب نگم که ما چقدر ذوق مرگ شدیم. از شنبه بعدی امتحان های عملی شروع میشن و من از استرس در حال قالب تهی کردن ام :/ نمیدونم از کجا شروع کنم و نمیدونم اصلا تهش قراره چی بشه فقط از یه چیز خوشحالم اونم این که وقتی برای بار اول ترم یک بودم هیچ درسی رو دوست نداشتم ولی الان حداقل قراره برای درس هایی بیدار خوابی بکشم که تا 90 درصد دوستشون دارم و همین دلم رو قرص میکنه
خدایا میشه دلم قرص باشه تا تهش؟ میشه کمکم کنی لطفا ؟