دانش نامه کارشناسی رسید!
بعد از کلی بدو بدو و دوندگی بالاخره دانشنامه ام رسید هرچند که هنوزم باورم نمیشه همه اون کابوس ها تموم شدن ولی حقیقت اینه که الان دانش نامه و ریز نمرات لیسانسم دستمه و واحدهای عمومیم هم تطبیق می خوره😅😅
اینا به کنار امشب به اصرار پدر و مادرم رفتیم مرکز خرید دم خونه مون یه دوری بزنیم یه فروشگاه لباس هست که ایرانیه یعنی منظورم اینه که میون اون همه برند خارجی توی پاساژ این فروشگاه محصولاتش تولید ایرانه و توش از المان های ایرانی مثل قلم کار و اینجور چیزها استفاده میکنه. قبلا برای آتی یه بلوز از اونجا گرفتم که راه به راه می پوشیدش و با خودش برد آمریکا. به پدر و مادرم گفتم بریم تو یه نگاهی بندازیم یه بلوز آستین بلند سرمه ای که سر یقه و آستین هاش راه راه آبی کم رنگ داشت نظرم رو جلب کرد. یه خرده اینور و اونورش کردم و بعد پدرم یواش در گوشم گفت اگه دلت میخواد برش دار گفتم نه مرسی لازمش ندارم چشمک زد و گفت برش دار کادوی دانشنامه ات اینقدر ذوق کردم که همونجا تو فروشگاه پدرمو محکم ماچش کردم. از اونجایی که از شهریور تا الان 5 کیلو لاغر شدم تقریبا سایز 46 اش بهم خورد و امید آن میرود که تا عید به سایز 44 هم برسم 😅😅