من و دندان و دهان این چه حکایت باشد ؟!
پنجشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۱۲ ق.ظ
مادرم میگن من خیلی زود دندان درآوردم اگه اشتباه نکنم حول و حوش ٤/٥ ماهگی و میگن که به شدت از همون موقع روی بهداشت همون یکی دو تا دندان حساس بودن و حتی توی مهمونی هایی که به آخر شب ختم میشده مسواک من رو با خودشون می بردن تا من بدون مسواک نخوابم ! من هم از وقتی خودم رو شناختم یاد ندارم شبی رو بدون مسواک خوابیده باشم و مسواک زدن رو پیچونده باشم طوری که همه فامیل وقتی که کوچیک بودم تعجب میکردن از این موضوع . علی رغم همه این مراقبت ها خاطرم هست که وقتی برای اولین بار به دندان پزشک مراجعه کردم گفتن دندان های آسیای تو همگی از ابتدا سوراخ در میان و اگر زود پُر نشن پوسیدگی های عمیق پیدا میکنن :'((( و این بود سرآغاز رفت و آمدهای مکرر من به دندان پزشکی از سنین پایین و در یکی از همین مراجعات به پزشک ارتودنسی ارجاع دادن و ٤ سال هم درگیر ارتودنسی و ماجراهای خاص خودش بودم . خلاصه که رابطه من با دندان پزشک و مطب دندان پزشکی هیچوقت خوب نشد و هنوز هم خوب نیست . یک هفته ای میشه که دندان ٧ بالا چپ که پرکردگی قدیمی داره هر از گاهی درد میگیره و من با آب نمک و مسواک زدن های مکرر سعی در خفه کردن دردش دارم و امیدوارم تا کنکور برام دردسر جدی درست نکنه. چیزی که هنوز برام عجیبه اینه که من با این همه رعایت بهداشت دهان و دندان چرا این همه دردسر دارم و برادرم که هنوز با ١٩ سال سن گاهی یادش میره مسواک بزنه به گفته دندان پزشک خانوادگی مون اوضاع دندان هاش از من بهتره :'(((
۹۷/۰۳/۳۱