رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

لبریز از احساسات متناقض...

رومی زنگی

این کلافه،کلافه تر گردد!

شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۰۸ ق.ظ

به جایی رسیدم که حاضر بودم هرچه سریعتر زحمتمو از این دنیا کم کنم اما دیگه کنکور ندم . خسته و کلافه و سردرگمم و نمیدونم چی رو باید از کجا شروع کنم . از بعد عروسی این شکلی شدما. بارها گفته ام و بار دگر می گویم من اصلا به اینجور فضاها تعلق ندارم باباجون. وقتی میرم عروسی و اینا تا یک هفته کسلم اصلا و سررشته کارام در میره اصلا از دستم. یک روز قبل عروسی با یکی از دوستان صمیمی دوران دانشگاهم صحبت میکردم اون میگفت تو خودت رو باور نداری و بزرگترین چالشت همینه ، وگرنه من آدمهایی میشناسم که با نصف اطلاعات تو پزشکی قبول میشن . یه کم که به حرفاش فکر کردم دیدم دقیقا داره راست میگه من یه کم اعتماد به نفسم ضعیفه ولی واقعا خیلی کارها کردم که بالا بره ولی نرفته . از شما دوستان خوبم میخوام اگر راهکاری دارین برای خود باوری و اعتماد به نفس لطف کنید بهم بگین . ممنون میشم ازتون :)))

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۰۸
رومی زنگی

نظرات  (۶)

به نظر من خوشبینی و مثبت اندیشی خیلی تو افزایش اعتماد به نفس کارایی داره :) خودت رو باور داشته باش آخر شب بازده ی امروزت رو حساب کن و ببین چقدر بهتر از دیروز بودی و سعی کن تا هر روز حس بهتری نسبت به خودت و کارهایی که باید انجام می‌دادی و دادی داشته باشی  :) 
تو میتونی رومی جان عزیزم^_^ 
پاسخ:
قبل از هرچیز یک دنیا ممنونم از لطفت 
ببین من یه جورایی نسبت به حس های بدم شرطی شدم یعنی هرموقع حس بدتری داشتم نتیجه به مراتب بهتر بوده :'((( 
برای مثال یکی از درس های دانشگاه تا لحظه قفل کردن نمره ها نمره اش نیومده بود و من از استرس داشتم تقریبا میمردم و گفتم هیچی دیگه میفتم اون درس رو ؛ نصفه شب استاد نمره رو گذاشت و قفل شد حدس بزن چند ١٧/٧٥ :||| بعد ترم آخر نسبت به یه درس من بینهایت انرژی مثبت داشتم از امتحانش هم راضی بودم نسبتا اما شدم ١٠/٥ تازه فکر کنم چون نوشته بودم ترم آخرم استاد رحمی به حالم کرده بود :)) خلاصه که اینطوری البته من این رو خیلی بد میدونم چون کاملا نشون میده هنوز خودمو نمیشناسم :'(((
این احوالات مخصوص سال کنکوره و از عید تا ماههای منتهی به کنکور وخیم تر هم میشن
اما تو به جای اینکه خودتو با بقیه مقایسه کنی، پیش خودت قبول داشته باش که نهایت تلاش و اسعدادت رو گذاشتی پس هر چی پیش بیاد دیگه ،خیر و صلاحته
ضمن این که همیشه یادت باشه 90 درصد جمعیت کنکوری، سیاه لشکرن و لاغیر !
پاسخ:
راست میگی Hopeful جانم ببین مشکل اینجاست که من هیچوقت از خودم و تلاشم راضی نیستم و همش فکر میکنم با خودم نکنه یه جایی کم دارم میذارم :(((
سلام
من خواننده خاموش وبلاگ تونم....
راسش رو بخایین منم این مشکل رو دارم ولی راهی واسش پیدا نکردم...
و اینکه من شما رو لینک کردم اگ لطف کنین شما هم بنده رو لینک کنین
پاسخ:
سلام خیلی خوش اومدین 
بله دیگئه منم اندر احوالات خودم موندم واقعا:))
من خیلی خوشحال میشم لینکتون کنم ولی یک ماه نیست که من وارد بیان شدم و خیلی راستش با امکانات و اینهاش مانوس نیستم اگر منو راهنمایی بفرمایید حتما این کار رو انجام میدم 
این که از خودت راضی نیستی ،یه جور وسواسه که حتی رتبه ی یک هم الان داره😉
مطمئن باش هر کاری که داری میکنی، تمام استعداد و مایه ات هست
اگه هم فکر میکنی واقعا داری کوتاهی میکنی ،به هدفت فکر کن و انگیزه بگیر !
پاسخ:
دقیقا حس میکنم وسواسه و یه جورایی این که خودمو آنچنان باور نکردم انگار هنوز . 
آره دقیقا وقتی بهش فکر میکنم ته دلم قند آب میشه قشنگ جالب اینجاست که برادرم امسال کنکوریه تا من میرم سر درس اون منو اغفال میکنه همش میگه بیا حالا میریم منم تنه ام به تنه اون خورده بازیگوش شدم وگرنه من دختر به غایت مثبتی بودم :))))
این حس و حال طبیعیه منم پارسال این روزا همین حس رو داشتم
مطمئن باش خیلی بهتر از خیلی‌ها هستی :)
پاسخ:
حس و حال شما منتج به نتایج خوب شد خدا کنه منم منتج به نتایج خوب بشه
خیلی ممنونم ازت لطف داری 
چرا نشه حتما میشه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی