بیرون باید کشید از این ورطه رخت خویش
برادرکم دیروز آزمون داشت طفلک از ٢ فروردین قبل طلوع خورشید میره بیرون و دم دمای غروب برمیگرده خونه. خیلی هم زحمت میکشه ولی خب اون چیزی نشد که میخواست من و پدر و مادر در سفر و حضر های عید دیدنی بودیم که زنگ زد صداش بغض داشت اما غرورش اجازه نمیداد بغضش رو بشکنه گفت من دارم میرم یه کم قدم بزنم . شروع کردم با تکست باهاش حرف زدن میگفت هیچکس برام مهم نیست فقط نمیخوام شرمنده خودم بشم . و از دیروز تا حالا به این فکر میکنم که کشورهایی که کنکور ندارن و جوون هاشون از استرس کنکور ریزش مو پیدا نمیکنن یا تو ٢٠ سالگی نصف موهاشون از فشار و استرس سفید نمیشه دانشگاه ندارن آیا ؟ دانشجوهای توی دانشگاهشون رو از مریخ وارد میکنن ؟و میدونم خیلی سوال بیهوده ایه ولی تا کی این دور باطل میخواد ادامه پیدا کنه و بیشتریا بشن سنگ زیرین آسیاب و خرد بشن و به خاطر هزار و یک دلیل ریز و درشت از رسیدن به خواسته شون محروم بمونن تا آخر عمر
من اصلا درحدی نیستم که بخوام بگم جایگزین کنکور چی هست و چی نیست ولی قطعا راههای بهتری هم هست راههایی بهتر از اینکه هوارتا درس رو تو ٤ ساعت امتحان بدی و همون بشه کل برایند ١٢ سالی که مدرسه رفتی و زندگی شغلی و موقعیت اجتماعی و همه چیز تو رو رقم بزنه