روزنامه!
دوشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۶ ب.ظ
دیشب بعد از اون روز کذایی و دلبری که داشتم ساعت 12:30 شب خوابم برد و با استرس اینکه ای وای خواب موندم چهار و نیم بیدار شدم داشتم میمردم از خواب دوش گرفتم و ساعت 5:30 هم حاضر بودم هم صبحانه خورده بودم مادر و پدرم وقتی بیدار شدن تعجب کرده بودن میگفتن چه خبره؟ واسه چی اینقدر زود بیدار شدی؟ هوا یواش یواش داشت روشن می شد با کلی منت کشی مادرم رو راضی کردم که تا مترو ببردم ساعت 6:30 رسیدم مترو انگار نه انگار شش و نیم صبحه همه سرحال و قبراق بودن تو ایستگاه مترو. البته وقتی سوار قطار شدم نظرم عوض شد چون 90% مسافرها داشتن چرت میزدن. ساعت 7:30 رسیدم دانشگاه و شروع کردم طبقات رو گشتن دنبال کلاس مون همه طبقات به جز همکف رو تا عمیق ترین نقاط گشتم ولی کلاس مون نبود! برگشتم جلوی در و راهنمای طبقات رو دیدم دیدم بعله کلاسمون طبقه همکف بوده و من این همه گرد جهان می گشتم ! شاید باورتون نشه ولی کلاس بیولوژی پنج دقیقه به 8 شروع شد و نودانشجویان عزیز جوری گوش میدادن که خود استاد ساعت ده دقیقه به 9 گفتن نمیخواین استراحت کنین؟! و جالب بود که همه به جز من سکوت کرده بودن جوری که استاد بعد 5 دقیقه گفتن خب پس ادامه میدیم و تا خود 10 درس دادن. برام جالب بود این حجم از مثبت بودن از نظر استاد هم عجیب بود حتی و میگفتن شماها داغین هنوز چرا اینجوری این؟! کلاس که تموم شد فقط نیم ساعت داشتم برای همه توضیح می دادم که کلاس های عملی این هفته تشکیل نمیشه من پرسیدم و باز هم همه 50-60 نفری رفتن و دونه دونه پرسیدن که کلاس عملی داریم یا نه؟😐😐😐 خلاصه که یه کم حرص خوردم از دست شون ولی خب بعد بهشون حق دادم منم وقتی 18 سالم بود و پامو گذاشتم توی دانشگاه برای اولین بار همین قدر آماتور بودم و همینقدر شاید بی اعتماد در کل غالب ورودی مون بچه های خوبی ان. وقتی رسیدم خونه تازه باید میرفتم بانک توی بانک هم یک ساعت و نیمی معطل شدم تا کارم انجام شد. نگاه به ساعت کردم دیدم تازه 1 ئه و برام جای تعجب داشت که چرا اینقدر گرسنه ام بعد یادم افتاد ساعت 5:30 صبحانه خوردم تا حالا ! نهار رو که با مادرم خوردیم و همزمان یه فیلم هم دیدیم ( میدونم کار خوبی نیست ولی حوصله ام سررفته بود) بعدش دو سه ساعت قشنگ رفتم تو کما مادرم میگفت به به یه کلاس رفتی و برگشتی هزار ساعت میخوای بخوابی؟! از خواب بیدار شدم یه عصرونه خوردم و درس امروز رو که همش تئوری و مقدمات بود یه نگاه انداختم. الانم باز خوابم میاد متاسفانه 🤦♀️
+یه سری کارهای اداریم به مشکل خورده التماس دعا دارم ازتون خیلییییی
۹۷/۰۷/۰۲