مورتالیته و جیغ سیاه(کتاب)
راستش من خیلی دنبال نسخه فیزیکی این کتاب گشتم ولی خب پیداش نکردم آخر سر با اینکه به کتاب خوندن مجازی اعتقاد ندارم توی فیدیبو پیداش کردم پارسال. چند روز پیش برای بار دوم این کتاب رو خوندم. نمیدونم قبلا گفتم یا نه ولی من آدمیم که کار تکراری یا کتاب تکراری یا فیلم تکراری یا مطلب تکراری و کلا هر چیز تکراری کلا رو مخمه البته یه استثنای بزرگ هم وجود داره و اون کلا علم موجودات زنده است و در راس شون علم پزشکی و هرچیز مرتبط باهاش. یعنی اون موقعی که کلاس های علوم پایه رو می رفتم تا به امروز جز بهترین و طلایی ترین روزهای زندگیم بودن یعنی 99% درسا از قبیل جنین بافت آناتومی باکتری و ویروس و انگل و فیزیولوژی رو تا میتونستم واسه خودم تکرار می کردم (دلیل اینکه گفتم 99% این بود که بیوشیمی رو همیشه با کتک میخوندم:( ) خب از بحث اصلی خیلی خارج شدم این کتاب مورتالیته و جیغ سیاه برای این که spoilاش نکنم فقط در همین حد بگم که خاطرات یه خانم دکتر رزیدنت زنانه اینطور که خودشون گفتن به جز اسم خودشون و اعضای خانواده شون بقیه اسامی خیالی هستن. من که قلم شون رو خیلی دوست داشتم به نظرم توصیفاتشون خیلی گیرا بود و آدم رو قشنگ می برد به اون فضا. راستش در مورد چیزی که از خیلی از دانشجوهای پزشکی شنیده بودم مثل اینکه رزیدنت سال یک رو خیلی تحقیر میکنن و این چیزا به وضوح توی این کتاب به چشم می خورد.البته بگم که توصیف یه سری صحنه های چندش و ترسناک هم داشت اما در کل به نظرم برای کسی به حوزه پزشکی علاقه منده میتونه کتاب جالبی باشه.