آن کس که ز من گیرد آسایش و راح و روح / صد محنت و رنج و غم بر وی همگی بادا
دلیل اینکه عصبانیم و دارم عصبانیتم رو با نوشتن تخلیه میکنم این نیست که دو روز دیگه کنکور دارم . درواقع اصلا برام مهم نیست چی به سرم میاد خودمو فراموش کردم اصلا . دلیل اینکه مثل کوه آتشفشان در شُرُف فوران ام اینه که که این کنکور لعنتی برادر دردونه و یکی یکدونه من که یه لب داشت و هزار خنده افسرده و کِز و گوشه نشین کرده ساعت ها میره تو اتاقش در رو روی خودش می بنده و با بغضی که غرورش اجازه شکستن بهش نمیده به دیوار خیره میشه و من هیچ کاری از دستم برنمیاد که براش انجام بدم فقط غصه میخورم و اشک می ریزم و بهش میگم داداشی دورت بگردم نمیخوام مزاحم خلوتت بشم فقط اینو بدون کافیه لب تر کنی من عین کوه پشتتم عزیزدلم. عین کوه پشتت ام وقتی پدرم با اومدن نتایج کنکور قراره بگه پس چیکار داشتی میکردی تا حالا ؟عین کوه پشتت ام اگه بخوای سال دیگه بخونی و فقط میخوام بدونی که عیار و ارزش آدم ها رو صرفا یه امتحان درهم و برهم ٤ ساعته تعیین نمیکنه . تو خیلی ارزش های وجودی داری که به غایت ارزشمندن و میخوام بدونی من تو رو با دنیا عوض نمی کنم . دلم میخواد خوب باشی و بخندی دلم طاقت نمیاره غصه و ناراحتیت رو ببینم .
از اعماق قلبم امیدوارم حتی اگر من هم زنده نبودم روزی برسه که بر و بچه های ایران زمین صرفا به خاطر کنکور افسرده نشن ، خودکشی نکنن یا هزار و یک بلا سرشون نیاد.
+ عذر میخوام اگه فضا رو غمگین کردم حال و احوال برادرم بدجور بهمم ریخته :'((
++ به هیچ وجه قصد جسارت به کسانی که موفق شدن از کنکور حقشون رو بگیرن ندارم اتفاقا همیشه تحسین شون می کنم و بهشون افتخار می کنم فقط صحبت من سر اینه که باید به جایی برسیم که کسی به خاطرخوب ندادن کنکورش تحقیر نشه و عزت نفسش پایین نیاد .